اشعار عاشقانه

خانه ی غم ها 
مال من شده ای
لاله فقط پرپرش خوش است
از دل برود یار
در فکر منی 
 از زندگی سیرم
 همچو یاران
بدون تو
من مـستِ مِیِ عـشقم
بمیرم
مثه اون موج صبوری
دردناک است 
یار کو ؟
باید فراموشت کنم 
 تنها نباشم
سر از خاک برآرم
بی تو به پوچی می رسم
دنبال من می گردی
پشت روز روشنم 
مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کند
جان میدهم
شدم مانند رود
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
چقدر سخت است
اشعار تركي با ترجمه فارسي 
بو قاطار
تنها
میان خورشیدهای همیشه
اشک رازیست
 عشق ما
 نگاه تو
تو را برگزیدم
یادم آید 
 فلسفه ی خلقت دنیا 
بارون داره هدر میشه
نیستی خودت کنارم
 دیگر به یک دنیا نخواهم داد 
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست
ﺗﺠﺴﻢ ﮐﻦ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﺎﺷﺪ
پنجره
به پایه تو حــروم شـــدم 
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم
خنده چشمانش
 اتل متل جدایى
خواهش
 خداحافظی تلخ تو 
شاید عشق
یاد تو 
تا عشقمان ضرب المثل باشد
هــوای گریــه بـا مــن
مثه خوابی…مثه رویا
از همون لحظه اول 
یادته
 اگه آسمون زمین شه
دلم که مهمون نمیخواست کی گفت که مهمونم بشی؟
ببین خدایی با دلم چه کردی
ببخش منو

...